عکسهای چهار ماهگی
پسر عزیزم سلام مهدی یار مهربونم چقد زود شما بزرگ شدی و وارد ماه پنجم زندگیت شدی.وقتی خوب فکر میکنم سال گذشته همین موقعها که چندی بیش نبود که از ورودت به زندگیمان باخبر بودیم چقد خوشحال بودم و هرآن منتظر تولد شما نازنین پسرم بودم،انگار که قرار بود آن نه ماه برایم نه سال شود و چقد انتظار شیرین است و حتی کوتاهترین فاصله را نیز بزرگ جلوه میدهد.آری پارسال من به این فکر میکردم که آیا تولد پسرم رو با سلامتی و دلخوشی میبینم و دیگر به چیز دیگر فکر نمیکردم اما حال به لطف خدا به دنیا آمده ای و به لطف خدا بزرگ و بزرگتر میشوی.پسرم تا به حال یعنی از زمانی که وجودت را در زندگیم درک کرده ام با هم دوتایی با خدایمان حرف زدیم و از او کمک خواستیم و...